شراره از هیچ چیز نمی ترسه

شراره یک نابغه است

شراره از هیچ چیز نمی ترسه

شراره یک نابغه است

زندگی در مملکت گل وبلبل...

حکایت مملکت ما شده هر دم از این باغ بری می رسد...تازه تر و تازه تری میرسد...اگر لایحه ی جدید تصویب شود خوش مردانی مثل مادیات می شود. دیگر راحت همسر اختیار میکنند و زن اول هم اصلا به حساب نمی اید... هشت ماه پیش به دنبال رسیدن به چه اهدافی برای حقوق زنان  بودیم و حال به انتظار نشسته ایم تا اخرین حقوق انسانیمان را هم از ما دریغ کنند....گاهی از اخر عاقبتمان می ترسم....نه امنیتی...نه حریم شخصی ...نه  اعتنایی به حقوق انسانیمان...با یک دنیا تبعیض...یک دنیا خرافه و ریا....افکاری پوسیده و متحجرانه که فرمانروایی می کند....این روز ها ...به من که تا این حد راکد شده ام خیلی سخت می گذرد....انگار دیگر نمی توانم پای قول هایم که به پدر دادم بمانم...برای دست روی دست گذاشتن و اه کشیدنم زود است.....در طبیعتم نیست که بگذارم سرنوشتم به دست دیگران نوشته شود....و بگذارم تا مسیر اب مرا به هر جا که خواست بکشاند...خلاف جهت رودخانه شنا کردن هر چند سخت اما راضی ترم میکند...لابد حتی اگر به نتیجه ای هم نرسیدم سعی خود را کرده ام....و یک عمر از پوچی خود حسرت نمی خورم....من باز میگردم ...به میان همراهانی که هر چند سخت...اما برای ارمان هایشن تا پای جان ایستاده اند.....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد