شراره از هیچ چیز نمی ترسه

شراره یک نابغه است

شراره از هیچ چیز نمی ترسه

شراره یک نابغه است

هرچه باداباد

تا کنون در زندگی به چنین دو راهی و برزخی گرفتار نشده بودم.همیشه کلاه همه چیز دانی بر سر داشتم و برای هر کار و برای هر ارزش دلیل.اما حال تمام ارزش هایم تمام باور هایم و اعتقاداتم رنگ بی تفاوتی به خود گرفته!دلم برای همه انها می سوزد !!!!روزگاری می دانستم که چه کاری خوب است و چه کاری بد!اما حال نمیدانم که چه کاری بد است و چه کاری خوب!خدایا خودت می دانی و این نیمچه بنده ات .هر گلی زدی به سر خودت زدی.اگر برایم عذاب بخواهی که طبق فرمایش حضرات ذره ای از وجود خود را ازار داده ای و با حکمت و منطق و عدل بی نقص تو جور در نمی اید این خود ازاری.اگر به حال خود مرا رها کنی باز هم بی تفاوتی نسبت به وجود ملکوتی خود کرده ای.راستی کجایی؟خبری از تو ندارم چندیست؟سرت خیلی شلوغ است؟راستی با این همه مشغله کاری و با این همه سیارات و موجو دات و کاینات و ...هنوز هم نفهمیدم که چطور فرصت داشته ای که این همه قوانین ریز و درشت و دست و پاگیر برای ما طرح کنی؟جدا" کار کار توست یا حرف برایت در اورده اند؟اخر اگر اینقدر وقت اضافی داری صرف یک کار مفید تر کن !!به اندازه کافی رنج عذاب برایمان در این زمین خاکی فراهم نکرده ای که این یکذره دلخوشی ها را هم زورت می گیرد که داشته باشیم.هر چه بادا باد...خوش باشی اما دست از این شوخ طبعی ات بردار...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد