شراره از هیچ چیز نمی ترسه

شراره یک نابغه است

شراره از هیچ چیز نمی ترسه

شراره یک نابغه است

تا ابد در انتظارت حسرت میکشم....

یکبار دیگر بوی سیگار خاطره ی تو را برایم زنده کرد و یک شب دیگر را در دلتنگی برای تو با اشک هایم به صبح رسانیدم...کاش میشد که صدایت را فراموش کنم در اخرین روز های عمرت که از من خواستی نزد تو بیایم و من نیامد و کاش میشد که فراموش کنم که چرا نیامدم  و چرا نیامدم و چرا نیامدم...هنوز اشتی نکرده ای؟به خوابم نمی ایی؟اما من تا ابد در انتظارت حسرت میکشم....


خداوندا فصل بهار را برای چه افریدی و گل های بابونه را برای که افریدی؟نمیدانم که چرا در میان تمامی مردم بخت مرا اینچنین تیره و تار رقم زدی!!!غم بر دلم سنگینی میکند و روز وشب چشم هایم چون ابر بهاری میبارد.

من هنوز در انتظارت هستم.مگر میشود که بی تو ماندن را تحمل کرد؟من هنوز چشم به راه توام و دل کندن از تو برایم بسیار سخت است...شوق دیدار دوباره ات اتش به جانم میزند و برای توست که اینچنین میسوزم.بهار من به رنگ زرد است و دلتنگی ام از نبود توست.تنها از داغ نبودنت پیر و فسرده گشته ام.هنوز چشم به راهت هستم و امید دارم که باز گردی.نمی دانم که از این دوری چه دیده ای ؟اما من تازمانی که جان در بدن دارم در انتظارت خواهم ماند زیرا نمی توانم بی وفاییی ات را باور کنم!!دیوانه بار به دنبال تو میگردم و تو خوب میدانی که از نبودنت چه میکشم.پرس وجو میکنم و به جستجویت می ایم و باز هم شب هنگام در ماه به کمینت می نشینم شاید بیابم تو را...

خورشید بار دیگر طلوع کرد ودوباره به غروب نشست اما تو هنز نیامدی...ای قاصد بهار من نزد من بیا که روزگارم بی تو رنگ ورویی ندارد.بیا و برایم فریاد رسی باش که بی تو جانی در کالبد ندارم!دیگر نمی خواهم با روزگار بسازم و نمیگذارم که روزگار تو را از من بگیرد.

تو از من دوری دوری و من از تو دور و جدایی مانند کوهی ما بین ماست.اه ای خداوند توانی بده تا بتوانم این دوری را تحمل کنم.شب چه طولانیست و دلم تاب دوریت را ندارد.نمیفهمم که چرا روزگار اینقدر با من سر گرانی میکند.دوریت در هر کجایی که باشم مرا رها نمی کند.یکبار دیگر نزد من بیا.....


*ترجمه چند شعر است .اشعاری که مرا به یاد او می اندازد...

*ترجمه ناشیانه من را ببخشین اما بهتر از این بود که چیزی نفهمید از اون ها و در خواست ترانسلیت خصوصی کنید.

*این اشعار را به خاطر کسی مینویسم که الان دیگه تو این دنیا نیست .لطفا" اعتماد بنفس کاذب نداشته باشین که شاید به خاطر شما نوشتم.خیلی وقته که دیگه دلم برای کسی تنگ نمیشه... 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
Amir 5 بهمن 1387 ساعت 13:39 http://www.reyshop.com/group.htm

با سلام

وبلاگ شما خیلی جالب بود
دوست داشتید تو گروه ما عضو شوید و در قرعه کشی ما شرکت کنید

http://www.Reyshop.ir
http://www.Reyshop.com
http://www.reyshop.com/group.htm

با تشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد