شراره از هیچ چیز نمی ترسه

شراره یک نابغه است

شراره از هیچ چیز نمی ترسه

شراره یک نابغه است

به مناسبت روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان

با چشمان کثیف و دریده اش به زن نگاه می کرد.از زن پرسید که شوهرت کجاست می خواهی  تنها  خانه بگیری.زن کودک رنجورش را محکم تر به سینه فشرد و گفت که لزومی نمی بیند که به او توضیح دهد.مرد خنده ای کرد  و گفت:ابجی چرا بهت بر می خوره .ما به واسطه شغلمون این چیزا را می پرسیم و کمی خود را به طرف زن نزدیک کرد.زن گامی به عقب برداشت و کودک نا ارامش را  از این دست به ان دست داد و خواست که از بنگاه خارج شود.مرد قیافه حق به جانبی به خود گرفت و اخم هایش را در هم کرد و گفت:ابجی چی خیال کردی ما خودمون زن بچه داریم .اونقدر هم شرف داریم که نظر به ناموس مردم نداشته باشیم اگه هم یه همچین سئوالی پرسیدم برای این بود که یه خونه ای برات  بجورم که به شرایط شما بخوره.زن نگاه محزونی به مرد کرد .مرد لبخندی زد و گفت ابجی من یه مورده خوب برات سراغ دارم.کرایه مرایش هم خیلی کمه.اصلا مخصوص خودته.ما را داداش خودت بدون همشیره.زن تسلیم شده بود.با این کودک مریض راه دیگری نداشت.هزار جا سر زده بود اما به جرم اینکه بی کس و تنهاست هیچکس به او پناهی نمی داد.باید هر جور شده سر پناهی برای خود پیدا می کرد.مرد لبخند کثیفش را هنوز بر لب داشت.زن از شدت نفرت می لرزید اما حرفی نمی زد.فردای انروز مختصر اسباب زندگی را به خانه نمور و تاریک جدیدش منتقل کرد.حد اقل خیالش راحت بود که کودکش سر پناهی دارد.چند روزی را از صاحب کارش مرخصی گرفته بود تا وضع زندگی را سامان دهد.خانه سرد بود و کودک در تب می سوخت.با مختصر پول باقی مانده دارویی خریده بود و کمی میوه .اما کودک لب به چیزی نمی زد.زن خسته بود دلشکسته و نا امید بود تنها دلخوشی اش  جلوی دیدگانش پرپر میزد.چشمان  خسته از گریه اش ارام ارام گرم خواب میشد.بازهم کابوس .بازهم تکرار تلخی های روزگار در یک نفس خواب نا ارام زن.صدایی می شنود.نمی داند که خواب است یا بیدار .توانایی بازکردن چشم هایش را ندارد.حتما باز هم موشها بازی می کنند. اما نه  انگار کسی در خانه است. بوی سیگار می اید.چشم ها را باز می کند.باز ان چشم های دریده.باز ان لبخند شیطانی.از جا می پرد.زبانش بند امده...مرد می خندد.دست زن را می کشد و به دنبال خود میبرد. زن تقلا می کند.فریادی دل خراش می کشد.مزه خون را در دهانش حس میکند.مرد باز هم میزندو باز هم و بازهم .التماس میکند .کودک گریه میکند.نمی داند چه چیز در جریان است اما طاقت گریه مادر را ندارد.زن از فرصتی  استفاده می کند و از زیر چنگال مرد می گریزد.با بدنی زخمی و خون الود به سمتی میدود و اینه شکسته اش را که هر روزفنا شدنش را در ان می دید بر می دارد و به سمت مرد می گیرد.مرد باز هم می خندد  سمت زن می اید.زن خشمگین است .تمام قدرتش را در بازو جمع می کند و همه انتقامش از  روزگار را از مرد می گیرد.مرد ناله ای می کند .دیگر نمی خندد.چشمان دریده اش به نقطه ای ثابت ماندهاست.کودک هم گریه نمی کند.دیگر صدای خس و خس  سینه اش نمی اید.زن بر سر و روی خود می زند. کودکش جان داده .اه که چه شب سردیست امشب.....

صدای  باز شدن در زن را به خود می اورد.باید برود.امروز روز اجرای حکم است.امروز قصاص می شود.چه روز خوبی است برای زن.روز پایان تمام درد هایش روز رسیدن دو باره به فرزندش.امروز هم هوا بارانی است.طناب دار هم گریه می کند.....

نظرات 2 + ارسال نظر
محمد 7 آذر 1387 ساعت 21:13 http://Love.Blogsky.Com

خیلی غمناک بود.
واژه ها از گفتن احساسم ناتوانند.

سلام وبلاگ زیبایی داری
به وبلاگ منم سر بزن
فقط نظر یادت نره
اگه موافق تبادل لینک یا لوگو هستی
منو به نام
ورود دخترا اکیدا ممنوع! لینک کن
بعد خبرشو بده من با چه اسمی لینکت کنم



میدونستی که وبلاگت معدن طلاست؟چرا نمیخوای از وبلاگت علاوه بر تفریحی بودنش استفاده مالی بکنی؟
آیا میدونستی از طریق وبلاگت میتونی درامد ثابت ماهیانه داشته باشی و حتی اگه خودتم نخواستی فعالیت کنی از طریق زیرمجموعه هات که تو سیستم عضو میکنی ماهیانه در آمد ثابت داشته باشی؟اینا اصلا کاری نداره و چند دقیقه بیشتر وقتتو نمیگیره.با گذاشتن بنرهای تبلیغاتی سیستم اکسین ادز به ازای هر کلیک که روی تبلیغاتت بشه تا سقف 70 تومان پورسانت میگیری و به ازای هر نفر که به سایت دعوت کنی مبلغ 100 تومان پورسانت میگیری و به ازای هر کلیک که رو تبلیغات زیر مجموعه هات بشه مبلغ 5 تومان پورسانت میگیری.این عالی نیست؟تازه اگرم نخواستی این فعالیت ها رو بکنی میتونی فقط عضو سایت بشی و از ابزار وبمستر فوق العاده سایت برای زیبایی سایت و افزایش آمار بازدیدهای وبلاگت استفاده کنی.که کاملا رایگانه مثل سیستم تبادل لینک و پیلم نما و خبرنامه . میتونی هر روز خودت 1 بار روی تبلیغات متنی و روی تبلیغات گرافیکی وبلاگت کلیک کنی و پورسانتشو گیری.حالا اگه تصمیم گرفتی تا عضو سایت بشی از طریق لینک زیر میتونی اینکارو بکنی:
http://www.oxinads.com/?a=22415

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد